رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است و پروردگار خاورها
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ
ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم
لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ
[به طورى كه] نمى توانند به انبوه [فرشتگان] عالم بالا گوش فرا دهند و از هر سوى پرتاب مى شوند
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ
مگر كسى كه [از سخن بالاييان] يكباره استراق سمع كند كه شهابى شكافنده از پى او مى تازد
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ
پس [از كافران] بپرس آيا ايشان [از نظر] آفرينش سخت ترند يا كسانى كه [در آسمانها] خلق كرديم ما آنان را از گلى چسبنده پديد آورديم
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
آيا چون مرديم و خاك و استخوانهاى [خرد] گرديديم آيا راستى برانگيخته مى شويم
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ
و آن تنها يك فرياد است و بس و بناگاه آنان به تماشا خيزند
هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
اين است همان روز داورى كه آن را تكذيب میکرديد
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ
كسانى را كه ستم كرده اند با همرديفانشان و آنچه غير از خدا مى پرستيده اند
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ
گرد آوريد و به سوى راه جهنم رهبريشان كنيد
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
و بعضى روى به بعضى ديگر مى آورند [و] از يكديگر مى پرسند
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ
[و] مى گويند شما [ظاهرا] از در راستى با ما درمى آمديد [و خود را حق به جانب مى نموديد]
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ
و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود بلكه خودتان سركش بوديد
فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ
پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعا بايد [عذاب را] بچشيم
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ
پس در حقيقت آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند
إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ
چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مى شد خدايى جز خداى يگانه نيست تكبر مى ورزيدند
وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ
و مى گفتند آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
ولى نه [او] حقيقت را آورده و فرستادگان را تصديق كرده است
لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ
نه در آن فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مى افتند
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
پس برخيشان به برخى روى نموده و از همديگر پرسوجو مى كنند
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ
گوينده اى از آنان مى گويد راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ
آيا وقتى مرديم و خاك و [مشتى] استخوان شديم آيا واقعا جزا مى يابيم
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ
[و] مى گويد به خدا سوگند چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
و اگر رحمت پروردگارم نبود هرآينه من [نيز] از احضارشدگان بودم
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
جز همان مرگ نخستين خود و ما هرگز عذاب نخواهيم شد
أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
آيا از نظر پذيرايى اين بهتر است يا درخت زقوم
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ
در حقيقت ما آن را براى ستمگران [مايه آزمايش و] عذابى گردانيديم
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
پس [دوزخيان] حتما از آن مى خورند و شكمها را از آن پر مى كنند
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِيمٍ
سپس ايشان را بر سر آن آميغى از آب جوشان است
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ
و قطعا پيش از آنها بيشتر پيشينيان به گمراهى افتادند
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ
و نوح ما را ندا داد و چه نيك اجابت كننده بوديم
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ
چون به پدر[خوانده] و قوم خود گفت چه مى پرستيد
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ
تا نهانى به سوى خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت آيا غذا نمى خوريد
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ
گفتند برايش [كوره]خانه اى بسازيد و در آتشش بيندازيد
فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ
پس خواستند به از نيرنگى زنند و[لى] ما آنان را پست گردانيديم
وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ
و [ابراهيم] گفت من به سوى پروردگارم رهسپارم زودا كه مرا راه نمايد
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت اى پسرك من من در خواب [چنين] مى بينم كه تو را سر مى برم پس ببين چه به نظرت مى آيد گفت اى پدر من آنچه را مامورى بكن ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ
پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى ما نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ
و او را به اسحاق كه پيامبرى از [جمله] شايستگان است مژده داديم
وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ
و به او و به اسحاق بركت داديم و از نسل آن دو برخى نيكوكار و [برخى] آشكارا به خود ستمكار بودند
وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ رهانيديم
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ
و براى آن دو در [ميان] آيندگان [نام نيك] به جاى گذاشتيم
أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ
آيا بعل را مى پرستيد و بهترين آفرينندگان را وامى گذاريد
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ
[يعنى] خدا را كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
پس او را دروغگو شمردند و قطعا آنها [در آتش] احضار خواهند شد
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ
[او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ
قطعا تا روزى كه برانگيخته مى شوند در شكم آن [ماهى] مى ماند
فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ
پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم
وَأَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ
و بر بالاى [سر] او درختى از [نوع] كدوبن رويانيديم
وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ
و او را به سوى يكصدهزار [نفر از ساكنان نينوا] يا بيشتر روانه كرديم
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ
پس از مشركان جويا شو آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ
يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند
أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ
هشدار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعا خواهند گفت
وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
و ميان خدا و جنها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنيان نيك دانسته اند كه [براى حساب پسدادن] خودشان احضار خواهند شد
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ
و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبه اى معين است
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ
و قطعا فرمان ما در باره بندگان فرستاده ما از پيش [چنين] رفته است
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ
[پس هشدارداده شدگان را] آنگاه كه عذاب به خانه آنان فرود آيد چه بد صبحگاهى است
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
منزه است پروردگار تو پروردگار شكوهمند از آنچه وصف مى كنند